Music Cool

Music Cool

آموزش ساز فلوت -همه ی کد های بازی های جی تی ای - لگو سازی - کتاب های هوپا
Music Cool

Music Cool

آموزش ساز فلوت -همه ی کد های بازی های جی تی ای - لگو سازی - کتاب های هوپا

برای دیدن عکس های بازی واتچ داگز ادامه ی مطلب را بزنید   ادامه مطلب ...


امد تو ی بلاگ

IAVENJQ=مشت قوی


سلام به روی ماهتون جشن ما برای تعدادباز دید کننده هام کک جی تی ای را لو میدم یکانه اش را

داستان‌های تصویری

لیندبرگ (افسانه‌ی موش پرنده)

همه‌چیز بسیار بزرگ‌تر از آن بود که موش انتظار داشت. خانه‌ها و برج‌ها در هم تنیده بودند و بلندترین ساختمان‌ها با نوک‌های‌ فولادی‌شان آسمان را می‌خراشیدند. هزاران‌هزار آدم مثل مورچه در خیابان‌ها می‌لولیدند. موش‌کوچولو مجسمه‌ی معروف را در یک جزیره‌ی کوچک دید. نیویورک! آمریکا! به‌سمت بندر پرواز کرد و دو...

وسط راهروی تاریک

نویسنده:
دکه‌ی ته راهرو را تا حالا ندیده بودند. نیم‌استوانه‌ای بود زرد و بنفش، شبیه قوطی کنسروی نصف‌شده. رویش عکسی بود از صحنه‌ی یک سیرک و دلقک بدقیافه‌ای که از دهانش آتش بیرون می‌داد. گوشه‌ی چپ عکس، مردی سر قطع شده‌ی خون‌چکانش را گرفته بود دستش. سربریده می‌خندید. کنار دکه مردی کشیده و لاغراندام ایستاده بود ...

شهر موش کورها

داستان شهر موش کورها از سال‌ها پیش شروع شد. روزی موش کوری در یک چمنزار زیرِ زمین رفت. آن زیر مدتی طولانی‌ای تنها نماند و با گذشت زمان زندگی زیرزمینی را تغییر داد.

مامان‌بزرگ جدید

مامان‌بزرگ برای فینی یک دوست حسابی بود، اما حالا یک جور دیگر شده. یک مامان‌بزرگ جدید! مامان‌بزرگ جدید به‌جای اینکه به اردک‌ها غذا بدهد، همه‌ی خرده‌نان‌ها را خودش تنهایی می‌خورد.

یک قور ظریف قورباغه‌ای

ساعت‌ها از نیمه‌شب گذشته بود. پاپالا هنوز بیدار بود. هزاربار مگس‌هایش را شمرده بود، اما خوابش نمی‌برد. دلش می‌خواست مثل قورباغه‌های دیگر چشم‌هایش را ببندد و خواب ببیند. پاپالا دوست داشت در خواب با چند تا مگس بوگندو پرواز کند …

ماهی‌های بالابندر

در اعماق دریای بالابندر، ماهی‌های عجیب و غریبی در کنار هم زندگی می‌کردند. ماهی‌هایی که هیچ‌کدام‌شان شبیه هم نبودند. ولی همگی دلشان می‌خواست بدانند کدامشان از آن یکی بهتر است. آن‌ها همیشه با هم مسابقه می‌دادند. «مسابقه‌ی گنده‌بک‌ترین ماهی دریای بالابندر!!!» و مسابقه‌ی خوشگل‌ترین و دلرباترین ماهیِ سال...

جک و سایه‌ی شگفت‌انگیزش

نویسنده:
تصویرگر:
جک یک پسر کاملاً معمولی بود. جک از پریدن توی گودال‌‌های آب و بالا رفتن از درختان خوشش می‌‌آمد. جک از قارچ خوشش نمی‌‌آمد و عدد مورد علاقه‌‌اش هفت بود. ولی یک چیز کوچک در مورد جک وجود داشت که او را کمی متفاوت می‌‌کرد. و آن سایه‌‌ی شگفت‌‌انگیز جادویی‌‌اش بود! جک و سایه‌‌اش دوستانی صمیمی‌ بودند و همیشه ...

پی و فی کجا هستند؟

پی و فی توی یک دشت قایم‌باشک بازی می‌کنند. -کجایی فی؟ -پی! تو کجایی؟ آن‌ها گم شده‌اند و نمی‌توانند هم را پیدا کنند. حالا باید دنبالشان بگردیم.
2

برای رفتن به بلاگ کلاس ما روی چهارم شهریار کلیک کنید

چهارم  شهریار





نوشتن امتحانی